اگر خدايي نيست پس نقطه ي ابتداي اين عالم چطور بوجود اومده!؟
اگر پيغمبري نيست پس اينکه اون خدا کيه؟ چطوريه؟ براچي منو خلق کرده!؟ از من چه انتظاراتي داره؟ غير از اونچه من ميبينم چيزي ديگه اي هم خلق کرده؟ و ده ها سوال ديگه را چه کسي قراره جواب بده!؟
اگر نياز به جواب نداره و عقلت خودش جواب ميده از کجا معلوم عقلي که خودش محدود به ممکنات و مادياته درست جواب بده!
حالا اين پيغمبري که اگر نبود من در جهالت حقيقي (ولو در دنياي مدرنيته) زندگي ميکردم و ميمردم از من در ازاي لطف هدايت،خواسته اي هم داشته يا نه؟!
اگر داشته و من نسبت بهش بي تفاوت بودم خدا از من راضي ميشه!؟ يعني حق پيغمبرشو که من بخاطر تنبلي يا بي اهميتي ضايع کردم ميگه فدا سرت!؟!!!!!
يه کم بيشتر وقت بزاريم برا اونجايي که تمومي نداره… دنيايي که انتهاش 70ساله را ميشه با خونه و ماشين و غذاي معمولي تر تمام کرد! به فکر روزي باشيم که قراره در محضر خدا به سوالاي بالا جواب بديم و اون روز روز حساب و کتابه…
اي پيامبر بگو در ازاي ابلاغ رسالتم از شما چيزي نميخواهم مگر مودت و اظهار محبت به اهل بيتم…
همه جاي شهر بوي همه چيز ميدهد الا شما…
از خيابان انقلاب گرفته تا کوچه ي « هيس » همه و همه سرگرم دنيايي بهتر، دنيايي بهتر ، و نه آخرت…
آنچه مطرود است تويي و يادت…
يادت هست سالياني نه چندان دور ،مذهبي ها مذهبي بودند و غير مذهبي ها غير مذهبي! اما الان همه مانند تره بار شده ايم! درهم…
نه مذهبي هامان بوي اهل بيت ميدهند و نه کسي دغدغه ي بندگي دارد…
دين هر کس شده عقل ش و گويا خدا نه پيامبري فرستاده و نه امرو نهي…
اوضاعمان خيلي خراب است آقا…
به فريادمان برس که نه دنيا داريم و نه آخرت…
و چقدر خوب است که هستي، خوب تر از اين به حالم نمي شود…
اللهم عجل لوليک الفرج
نميدانم چرا.
چرا.
چرا باور نميکنيم
که تا مهدي نيايد اوضاع روبراه نخواهد شد.
چرا باور نميکنيم تا وقتي چشم اميدمان به انسان هايي است که کانديداي تغيير اوضاع هستند، اوضاع همين است.!
چرا چشم هايمان نميبيند که نه اصولي از دينمان را حفظ کردند و نه فروعي را اصلاح.
چرا من، تو ، ما، از سر عجز و با همه ي وجود خدايمان را نميخوانيم تا بر ما رحم کند و اذن ظهور به مهدي اش عنايت کند.
خسته نشده اي؟!؟!
درباره این سایت